نورای قند عسلنورای قند عسل، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

نورا عزیزتزین هدیه خدا

نورا هپلی

سام دختر قشنگم  دختر نازم چند وقت بود که شما به شدت عاشق خورشت مرغ شده بودی و هر وقت این غذا رو می پختم قبل از اینکه خودمون بخوریم، تو شروع میکردی به خوردن.انقد با ملچ ملوچ و خوشگل میخوردی که دلم میخواست لپاتو بکنم.توی عکس بالایی ببین چقدر هپلویی!!!! آخه بهت اجازه دادم تا خودت غذا بخوری و توام خودت رو به این روز انداختی. خلاصه انقدر بهت گفتم نورا هپلو نورا هپلو که بابا محمد پاشد و سریع بردتت حموم و تر و تمیزت کرد و آورد.بعد خیلی شیک موهاتو شونه کرد و چسبوند کف سرت که از خنده روده بر شده بودیم انقدر بهت خندیدیم که توام ذوق کرده بودی و خوشت اومده بود. قربونت برم که هم هپلی بودنت رو دوست داریم هم تمیز و خوشگل بودنتو. نورای من هم...
25 آبان 1393

دوستت دارم عروسکم

  باغِ گل کنار ِ چشم های تو بی طراوت است ... تو از بس برای من عزیزی ! خودم را فراموش کرده ام ... جانکم ... تو کودکی های منی یا کودکی های پدرت ؟ تو کدام مایی ؟ که انقدر دلنشین و دلبرانه ای ! فدای تو تمام لحظه های من . جانکم...   ...
25 آبان 1393

نگرانی های مادرانه

نورای گلم، دختر نازم از وقتی که فصل سرما شروع شده منم غمم گرفته،آخه شما همش مریض و سرما خورده ای.کارمون شده هر هفته دکتر و قرص و آمپول و چرک خشک کن و .... الهی بمیرم برات که بی حالی. خیلی نگرانم برات از یه طرف بی اشتهایی و میل نداشتنت به غذا، از یه طرف مریضی و از طرف دیگه ضعیف شدنت داره داغونم میکنه. هر کی میبینتت میگه این بچه چرا اینقدر لاغر و ضعیف شده؟ با این حرفشون انگار دنیا رو سرم خراب میشه. به خدا من و بابا محمد نمیدونیم دیگه باید چیکار کنیم تا اشتهات به غذا خوردن خوب بشه!!!! چندین بار دکترهای مختلف بردیمت که خیلیا تعریفشو میکردن، انواع و اقسام قرص و شربتهای اشتها آور ایرانی و خارجی بهت دادیم ولی هیچ کدوم نتیجه نداد. انگا...
21 آبان 1393

بهترین خاله دنیا

خاله داشتن یه نعمته، تازه اگه فاصله سنی خاله و خواهر زاده کم باشه که دیگه هیچی. دقیقا مثه تو و خاله جون سما. خاله سما جونشه و تو. انقدر دوستت داره که با وجود سن کمش از خیلی چیزها بخاطر تو میگذره. دور از تو یه دختر بچه کوچیک و دوست داشتنیه ولی در کنار تو یه خاله خانوم عاقل و بالغ و البته باز هم دوست داشتنی. ولی واقعا خیلی بیشتر از همسن و سالهاش میدونه و کمک حال منو مامانیه.شاید خیلی از دخترا تو این سن و سال تو فاز بازی و بچگی هستن ولی سما به معنای واقعی کلمه یه خانومه که اگه نبود نمیدونستم باید چیکار کنم، خیلی اوقات اون بهم یاد میده که باید چه جوری بچه داری کنم،خیلی از عادت ها و اخلاقهای تو رو بهم یادآوری میکنه.وقتی سما با من و تو هر جا با...
17 آبان 1393

نورا در حالتهای مختلف

نورا جونی وقتی شما کوچیک بودی و من هنوز در دوران مرخصی زایمان به سر می بردم خیلی حوصلم سر می رفت و شروع میکردم به قول بابامحمد با عروسکم بازی کردن و همونطور که میدونی یکی از سرگرمی هام عکس انداختن از دخترکم بود و هست،البته الانا یکم کمرنگ تر شده چون ماشالا انقدر شیطون شدی که فرصت نمیکنم. اینجا تقریبا یک ماه و نیمه بودی..... و حالا چند ماه بعد که تقریبا 10،11 ماهه بودی... این اولین باری بود که زمانی که خواب بودی اذیتت کردم و بیدار نشدی       منو ببخش مامانی که اینقدر اذیتت میکنم برای عکس انداختن.بوس ...
11 آبان 1393

دنیای قشنگ مادر بودن

وقتی مادر میشی دنیا برات عجیب و غریب میشه،وقتی مادر میشی دنیات کوچیک میشه،انقدر کوچیک که هیچکس غیر از خودت این دنیارو نمیبینه، دنیات میشه عروسکهای رنگارنگ،دنیات میشه رنگها،کتابهای داستان،دنیات میشه کودکت.....، با کودکت شیر میخوری ، با کودکت چهار دست و پا میری ، با کودکت اده بده میکنی، با کودکت رشد میکنی، بزرگ میشی، انقدر بزرگ که همه می فهمن مادری. یهویی کوه میشی،توانت میشه 1000 برابر، دیگه مریض نمیشی، دیگه نمی نالی، وقتی مادر میشی حتی دیگه از سوسک هم نمی ترسی ، وقتی مادر میشی دنیات میشه تغذیه،تربیت کودکت به بهترین شکل ممکن،دنیات میشه سرچ های اینترنتی برای پیدا کردن بهترین دکترها و مشاورها. دیگه وقت نداری یه هفته برای خرید یه مانتو...
11 آبان 1393

درد دل مامان نورا

تو بزرگ می شوی و بزرگتر و من هر روز دلتنگ روزهای کودکیت می شوم  روزهای نوزادی، روزهایی که به غیر از آغوش ما ماوایی نداشتی  دلتنگ روزهایی هستم که به سرعت سپری شد  خیلی زود گذشت روزی که خدا یک فرشته کوچک به ما هدیه داد تا زین پس نگهدار او باشیم  امانتدار خدا هستیم تا از تو پاسداری کنیم، از تو و زیباییهایت هر روز که میگذرد عشق ما به تو صد چندان میشود  یک سال و دو ماه از آمدنت میگذرد  و ما همچنان در ناباوری داشتن تو. خدایا شکرت که این فرشته کوچیک دوست داشتنی رو وارد زندگیمون کردی،شکرت. یادش بخیر اینجا آخر یک ماهگیت بود و عکس زیر هم اواخر 5 ماه بودی... این لباسی بود ک...
4 آبان 1393

علاقه مندی های نورا

نورا جونم یکی از علاقه مندی های شما کتابه که واقعا دوست داری هم برات بخونیم هم خودت ورق بزنی و زمزمه کنی. دومیش لب تابه که تا میبینی ما حواسمون نیس سریع میری و هی میکوبی روی دکمه هاش تازه چند بارم با پاهات رفتی و روش وایسادی. قربونش برم که ژست مهندسا رو به خودش گرفته چیز دیگه ای که خیلی دوس داری عینک دودیه که وقتی میزنیم به چشمات بهش دست نمیزنی و انقدر این و اون رو نگاه میکنی تا ازت تعریف کنن،قرطی خانوم یکی دیگه از چیزهایی که خیلی دوس میداری این سگ صورتیه که زندایی هاجر برای دندونیت برات خریده بود.خیلی دوست داری سرتو بذاری روش و باهاش حرف بزنی...   ...
4 آبان 1393

علاقه وافر نورا به غذا خوردن

نورای من، شما یه دختر کوچولوی ناز و شیطونی که اصلا هیچ علاقه ای به خوردن غذا نداری و به زبون ساده بگم پدر مارو در میاری زمانی که قرار بهت غذا بدیم.کلی دکتر بردیمت با تجویزهای مختلف از آمپول وقرصو شربتهای ایرانیو خارجی اشتها بگیر تا دوا و درمان گیاهی و ظب سنتی.هیچ کدوم هیچ تاثیری روت نذاشت بلکه بدتر هم شدی و ما واقعا ناراحت این قضیه ایم،از یک طرف خیلی ضعیف و کوچولو موچولویی و از یک طرف میترسیم موادی که باید به بدنت برسه، نمیرسه و نکنه خدایی نکرده مشکلی برات پیش بیاد.ماشالا انقد که شیطونی میکنی هر چی هم تنرژی داری میسوزونی و من عذاب وجدان میگیرم که تو گرسنه موندی و چیزی نمیخوری.امیدوارم این عادتها تو ترک کنی  و هر چه زودتر اشتهات به غذا خ...
4 آبان 1393